
این روزها اولین سالگرد خروج اجباری من از کشور است، دورانی که علیرغم نظر شخصی پیشین من در خصوص پرهیز از خارج نشینی، بهخاطر مشکلی که برای من و برخی از دوستانم پیش آمده بود، مجبور به ترک سریع کشور شدم. هیچ اطلاعاتی در مورد اینکه اگر به ترکیه برسم چه کاری باید انجام بدهم و سرنوشت من چه خواهد شد نداشتم، فقط به این فکر میکردم که جانم را نجات دهم.
آمدن به کشوری که زبانشان را نمیدانی و راه پیش رویت نیز مهآلود است، سخت و عذابآور بود. بار غم ترک وطن با تمام خاطرات و دوستان و خانوادهام، آن هم به آن صورت که به فرار میماند از یک طرف، حس غربت ناشی از اینکه زبان نمیدانستم، بدتر اینکه نمیدانستم چه چیز انتظارم را میکشد، چه باید بکنم و به کجا باید بروم و از این دست مسائل در سمت دیگر، سنگینی طاقتفرسایی را بر دوشم مینهاد. این شد که اندک زمانی پس از اندک زمانی پس از استقرار در ترکیه، به فکر فرو رفتم که چه خوب میشد اگر دگرباشانی که بعد از من از کشور خارج میشوند، حداقل فقط غم بریدن از تمام سالهایی که پیش از این در ایران گذراندهاند را داشته باشند. البته افراد و سازمانهایی بودند که پیش از این به پناهجویان دگرباش ساکن ترکیه و تازهواردها از جمله خود من یاری میرساندند و هم اکنون نیز کمک میرسانند، اما حجم بالای این پناهجویان، نیروی کار بیشتری میطلبید. اینگونه بود که بر آن شدم از خود آغاز کنم تا انسانهایی چون من، مشکلاتی از قبیل موارد زیر را کمتر بر مسائل دیگرشان در ترکیه افزون ببینند:
- پرداخت هزینههای گزاف به دلیل نداشتن اطلاعات
- استرس خروج از کشور با راهی نامطمئن در پیش رو، بهدلیل کمبود اطلاعات
- ترس از آینده
- ترس از تنهایی در دوران پناهندگی
- نداشتن راهنما به منظور چگونگی رفتن به محل ثبت نام در کمیساری عالی پناهندگی سازمان ملل
- عدم داشتن اطلاعات در خصوص شهرهای پناهجو پذیر
- و دیگر مسائل…
تمامی این مسائل و دیگر مسائلی که ممکن است در خصوص هر شخص منحصر به فرد باشد، باعث شد فعالیت خودم را شروع کنم. سعی کردم به صورت خودجوش دگرباشانی که به هر نحوی مجبور به ترک کشور شده بودند را راهنمائی کنم، بیتجربگی و کمحوصله بودنم در روزهای اولیه گهگاهی مرا وادار به عقبگرد میکرد. زمان میگذشت و به همان منوال بر تعداد دگرباشانی که به اجبار کشور را ترک میکردند روز به روز افزوده میشد. به پیشنهاد یکی از دوستانم با سازمان دگرباشان جنسی ایران – ایرکو – به مدیریت خانم ساقی قهرمان آشنا شدم.
خانم قهرمان وقتی این انرژی و علاقه را در من دید شروع به آموزش دادن من از طریق به اشتراکگذاری تجربههای چندین ساله خود در این راه نمود. هر چه زمان به جلو میرفت، تجربه من در برخورد با مسائل و چگونگی راهنمائی کردن دگرباشان هم افزوده میشد. گاهی لغزش کرده و به پشت سر، راهی که آمده بودم، نگاهی میانداختم و خیال بازگشت به سرم میزد، ولی هرگاه محبتهای بیدریغ دگرباشان پناهجو را نسبت به خودم میدیدم، هرگاه آنچه بر من گذشته بود و عهد ابتداییام در ذهنم باز مرور میکردم، و هرگاه احساس رضایت را از چهره دگرباشان میخواندم، منصرف میشدم؛ گرچه در این راه سختیهایی نیز متحمل شدم.
حدود ده ماهی گذشت تا بالاخره به استخدام داوطلبانه سازمان دگرباشان جنسی ایران (ایرکو) درآمدم. خوشبختانه به همراه خانم قهرمان توانستیم از پتانسیل نیروهای داوطلب فعال دیگری که هدف خیرخواهانه داشتند کمک گرفته و کارگروهی را در سازمان ایرکو بهنام کارگروه پناهندگی تشکیل دهیم تا بتوانیم منسجمتر، گستردهتر و بهتر از گذشته به دگرباشان یاری برسانیم. در حال حاضر نیز اعضای این کارگروه در شهرهای مختلف ترکیه، کانادا و آمریکا و در زمینههای مختلف و بهصورت داوطلبانه در حال راهنمائی و حل مشکلات پناهجویان هستند.
پرداختن به مسائل و مشکلات پناهجویان مقیم در ترکیه، یکی دیگر از کارهای سازمان ایرکو بود که به من و چند تن دیگر از اعضای این کارگروه واگذار شد و خوشوقتم که بگویم تا سر حد توانمان سعی در انجام هرچه بهتر آنچه با خود تعهد کرده بودیم داشتیم و موفقیتی نسبی را به همره داشت. از نمونههای بارز این فعالیتها، میتوانم به نکات ذیل اشاره کنم.
- راهنمایی دگرباشان قبل و بعد از خروج از کشور
- یاری به اسکان دگرباشان در شهر مربوطه
- راهنمایی در مورد چگونگی افتتاح حساب بانکی
- کمک در جهت پیدا کردن آپارتمان و خانه برای اجاره
- صحبت با پناهجویانی که مایلند سازمان ایرکو را به عنوان مشاور خود در کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل بپذیرند.
- گردهمائیهای هفتگی و مناسبتی
- سرکشی به پناهجویان دگرباش در منازل آنها، هم بهمنظور آگاهی از مشکلات و بیشتر برای ایجاد ارتباط صمیمی و دوستانه و فضایی که در آن بتوان با گفتگو، مشارکت و شادی و دوری از افکاری که در دوران پناهنجویی میتواند روح و روان پناهجو را به تلاطم بکشاند، ارتباط سازمان با موکلیناش را از ارتباطی حقوقی، به رابطهای عاطفی و صمیمانه تبدیل کند. بهخصوص سعی شده این فضا در گردهماییهای هفتگی و مناسبتی ایجاد شود.
- پیگیری مسائل و مشکلات مربوطه از طریق خانم طاهره پیرو کارمند سازمان در دفتر خانم قهرمان تورنتو
- وقت مصاحبه پناهجویان با خانم قهرمان به عنوان مدیر سازمان
- صحبت با پناهجویان و رسیدگی به مشکلات آنها
- ارتباط تنگاتنگ با سازمان در مورد مسائل دگرباشان پناهجو
- راهنمایی در جهت خرید تمام وسایل و مایحتاج پناهجو
- جلسه هفتگی اعضاء با خانم ساقی قهرمان
- جلسه روزانه با خانم ساقی قهرمان در خصوص پیگیری مشکلات پناهجویان دگرباش
- و فعالیت های دیگر…
با توجه به آنچه آمد، امید است که در آیندهای نزدیک شاهد کاهش مشکلات و نگرانیهای جامعه دگرباش ایرانی، بهخصوص آنهایی باشیم که شرایط دشوار، آسیبهای روحی روانی و گاه در معرض خطر جانی بودن را پشت سر گذاشتهاند و مجبور به فرار از کشور شدهاند و مشکلات پناهجویی را تجربه میکنند. و امیدواریم کسی دیگر بهخاطر اقلیت جنسی بودن مجبور به ترک کشور نشود. آنچه که من و همکارانم در کارگروه پناهندگی و تمام اعضای سازمان دگرباشان جنسی ایران (ایرکو) انجام میدهیم، برای کم کردن این مشکلات است؛ باشد که التیامی باشد بر زخمهای ایشان.
0 نظرات
ارسال یک نظر