ایرانیهای بسیاری برای پناهندگی روانه اروپا میشوند. سوئد در شمال اروپا، پناهندههای ایرانی بسیاری را در طول سالها پذیرفته است. ایرانیها هفتمین گروه پناهندگان در دانمارک و فنلاند به شمار میروند و در آلمان، پناهندگان ایرانی در رتبه ششم قرار دارند.
«ماهرو» در دو سال گذشته در آلمان مشغول تحصیل بوده و حالا تصمیم گرفته است تقاضای پناهندگی کند و در آلمان بماند: «من فکر میکنم در ایران آیندهای ندارم چون در آن جا یک سیستم ناکارآمد حاکم است. آدمها درهیچ زمینهای متناسب با تلاش و قابلیتهای خود پیشرفت نمیکنند. برای همین، آمدم جایی که کارم دستاوردی متناسب داشته باشد. در ایران حس میکردم در یک جزیره دور افتاده زندگی میکنم و از جهان دورم در حالی که دلم میخواست شهروند جهان باشم.»
ماهرو برای پناهندگی سیاسی اقدام کرده اما میگوید دلیل اصلی مهاجرتش سیاسی نیست: «هرچند سیاست و فرهنگ را به سختی میشود از هم جدا کرد اما همه دلیل خروج من سیاسی نیست بلکه دلایل عاطفی و شخصی هم وجود دارد؛ مثلا این اواخر من به عنوان یک زن، دیگر بخشهایی از آن فرهنگ مردسالار و تبعیض جنیستی را که نشانههای آن در همه جا، از محیط کار گرفته تا خصوصیترین روابط دیده میشود، نمیتوانستم تحمل کنم. عوامل فرهنگی این چنینی به شدت داشت آزارم میداد و من را دچار یک جور حس بیگانگی شدید از جامعه میکرد.»
او در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد برای تحصیل از ایران خارج شد اما با روی کار آمدن دولت جدید و وعدههای برابریهای جنسیتی، نه تنها نظرش عوض نشده بلکه به این نتیجه رسیده است که میخواهد پناهنده شود:«چنین مواردی در عمق فرهنگ ریشه دارند و با رفتن و آمدن روسای جمهور مختلف، تغییری نمیکنند. در نتیجه، شرایط در حال حاضر برای من چندان فرقی با دوران احمدینژاد ندارد. ایران حالا حالاها کشوری نخواهد شد که من دلم بخواهد در آن زندگی کنم.»
یاد گرفتن زبان آلمانی برای ماهرو یکی از دشوارترین موانع بوده اما پس از چندین سال زندگی در برلین، فکر میکند بر این مساله غالب آمده است. ماهرو برای انتخاب آلمان به عنوان خانه جدیدش، دلایل زیادی دارد: «اول اين که آلمان يکی از ثروتمندترين کشورهای اروپا است و درنتيجه احتمال اين که قبول شوی و بتوانی کاری با درآمد خوب پيدا کنی، خيلی زياد است. برای پناهجوها هم آلمان کشور مناسبی است چون نظام آن نیمه سوسياليستی است و دولت از پناهجوها حمایت میکند و به آنها امکانات زیادی میدهد.»
پیشتر بسیاری از پناهجویان ایرانی در آلمان که درخواست پناهندگی آنها بدون پاسخ مانده بود دست به خودکشی زدند:
به گفته دو پناهجوی ایرانی در کمپ پناهندگی شهر هوف آلمان، حامد سمیعی پناهجوی ۲۸ساله ایرانی، به دلیل «افسردگی شدید ناشی از بلاتکلیفی» شامگاه پنجشنبه ۱۷ اسفند با خوردن بیش از ۷۰ قرص خودکشی کرده است.
به گفته دو پناهجوی ایرانی، حامد سمیعی ۲۸ ساله که از بیست ماه پیش به آلمان آمده و درخواست پناهندگی داده بود، شامگاه پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱ (۷ مارس ۲۰۱۳)، به دلیل «افسردگی ناشی از بلاتکلیفی و فشارهای ناشی از وضعیت پناهندگی»، در کمپ پناهندگی شهر هوف واقع در ایالت بایرن آلمان با خوردن بیش از ۷۰قرص خودکشی کرده است.
علی سلمانی از دوستان حامد که او هم پناهجوست و در همین کمپ پناهندگی زندگی میکند با اعلام این خبر به دویچه وله گفت: «صبح جمعه (۱۸ اسفند) یکی از پناهندگان دید در اتاق حامد باز است و او فوت کرده است. وقتی آمبولانس آمد گفتند ۵ ساعت پیش فوت کرده است.»
به گفته علی سلمانی، حامد سمیعی بیست ماه پیش در آلمان درخواست پناهندگی داده بود، اما در این مدت نه جواب مثبت گرفته بود و نه جواب منفی. به همین خاطر خیلی افسرده و ناراحت بود و اصلا با کسی هم صحبت نمیکرد.
آن طور که این پناهجوی ایرانی میگوید در کمپ پناهندگی شهر هوف آلمان ۱۵ ایرانی زندگی میکنند که برخی از آنها سالهاست منتظر جواب پناهندگی خود هستند.
جسد حامد سمیعی در سردخانه
به گفته علی سلمانی، جسد حامد سمیعی هماکنون در سردخانه شهر هوف است. او میگوید: «به خانواده حامد سمیعی در ایران خبر خودکشی او را دادیم. خانواده برای انتقال جنازه به ایران پول کافی ندارد. متاسفانه مسئولان تامین اجتماعی شهر هوف و شهرداری هم هزینه انتقال جسد به ایران را تقبل نمیکنند.»
علیرضا قلمی از دیگر دوستان حامد سمیعی که او نیز در همین کمپ زندگی میکند با تایید «افسردگی شدید» حامد سمیعی به دلیل بلاتکلیفی ناشی از بدون جواب ماندن درخواست پناهندگی، میگوید: «سه چهار روز قبل از فوت حامد، من با تعدادی از دوستان پیش او بودیم. حامد گفت خسته است و روحیهاش خراب شده است. دوستان به او گفتند که اگر مشکلی داری، برگرد ایران. اما او گفت که من الان بیست ماه است در اینجا هستم، بعد از بیست ماه کجا بروم. ما نمیدانیم که چی شد و چه چیزی در روحیهی این جوان تاثیر گذاشته بود که به چنین نتیجهای رسید.»
به گفته علیرضا قلمی، پس از خودکشی حامد سمیعی ، دیگر پناهجویان ایرانی برای انتقال جسد او به ایران به اداره تامین اجتماعی و شهرداری شهر هوف مراجعه کردند ولی آنها گفتند «به ما ربطی ندارد». علیرضا قلمی میگوید: «هزینه انتقال جنازه حداقل بین هشت تا ده هزار یورو خواهد بود. ما هم مستاصل ماندهایم که چهکار باید بکنیم.»
شرایط بد پناهندگان در ایالت بایرن
پناهندگان در ایالت بایرن آلمان به نسبت دیگر ایالتهای کشور آلمان شرایط بدی دارند. شرایط بد نگهداری پناهندگان در ایالت بایرن آلمان بعد از خودکشی محمد رهسپار پناهجوی ایرانی در کمپ پناهندگی وورتسبورگ بر سر زبانها افتاد. محمد رهسپار، ۲۹ ساله، حدود یک سال پیش، یکشنبه ۲۹ژانویه ۲۰۱۲ در کمپ پناهندگی وورتسبورگ واقع در ایالت بایرن آلمان خودکشی کرد. او خود را از پنجره اتاقاش حلقآویز کرده بود.
در چند ماه گذشته حرکتهای اعتراضی نسبت به وضعیت پناهجویان در آلمان بالا گرفته است. راهپیمایی بیش از ۵۰ پناهجو از کشورهایی چون ایران، افغانستان و غنا از وورتسبورگ به برلین یکی از آخرین حرکتهای اعتراضی پناهجویان بود که انعکاس قابلتوجهی در رسانهها پیدا کرد. این پناهجویان با هدف جلب توجه افکار عمومی و دولت آلمان نسبت به شرایط زندگی پناهجویان، نداشتن حق کار و نداشتن اجازه خروج از محل اقامت خود، از وورتسبورگ تا برلین راهپیمایی اعتراضی برگزار کردند.
0 نظرات
ارسال یک نظر